معنی کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن, معنی کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی پ گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن, معنی lmckاgd lcbj، fا bsت /d ]dxd ;aتj، fا bsت kاid , ;ctتj، /ij jasتj، [kuاmcd lcbj, معنی اصطلاح کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن, معادل کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن, کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن چی میشه؟, کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن یعنی چی؟, کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن synonym, کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی , گرفتن، پهن نشستن، جمعاوری کردن definition,